از دوستانی که آدرس اعتراض گوگلی به فیلم ۳۰۰ را دارند لطف کنند و در قست نظرات بنویسند راستشو بخواین قبل از اینکه تو وبلاگ بذارمش آدرسشو گم کردم چون خیلی وقت پیش می خواستم بذارم فرصت نشد .
با تشکر رحیم = RAHIM
سلام دوستان عزیز امروز اومدم تا در به بحث و گفتگو در مورد فیلم ۳۰۰ که این روزها آشوب و غوغای زیادی به پا کرده بپردازیم .
این فیلم که فقط و فقط برای لکه دار کردن فرهنگ و تمدن چندین هزاره ساله ایرانیان به روشی کاملا ناشیانه و متناقض با معتبرترین و کاملترین کتب تاریخ ساخته و به روی پرده رفته است و می توان گفت آبروی سازندگان و غربیانی که در تهیه و ساخت این فیلم دست داشته اند را بر باد داده است واقعا جای تاسف دارد که با این کارها چی را می خواهند ثابت کنند .
باز در وبلاگستان غوغایی دیگر به راه افتاده است ، و این بار موضوع بر سر فیلم 300 است ، فیلمی که گویا از - 9 مارس 2007- در سینماها اکران شد. داستان فیلم درباره نبرد سپاه خشایارشاه در ترموپیل و مقاومت یک لشگر 300 نفره در برابر سپاه ایران است. اما چیزی که باعث برانگیخته شدن احساسات ایرانیان بعد از دیدن این فیلم خواهد شد ، چهره زشت و غلطی است که از ایرانیان ارائه میشود ، چه در بعد ظاهری و چه از لحاظ منش و شیوه رفتار آنها.
آیا محققین این فیلم در مورد لباس ایرانیان در عهد باستان تحقیق علمی کردهاند ، به گواه همگان لباس ایرانیان باستان از لحاظ آراستگی و زیبایی در دنیای قدیم همتایی نداشته است ، چنانکه لباس ایرانی هدیهای بسیار با ارزش در آن زمان محسوب میشد.
لباس ایرانیان باستان:
بطور کلی لباس ایرانیان باستان عبارت بود از یک بالا پوش شبیه شنل و یک دامن پرچین ، که بالا پوش و دامن در محل کمر دارای یک کمربند چرمی بوده است. بالا پوش پوششی مانند شنل بوده است در بعضی جلوی آن باز و در بعضی بسته بوده است. بلندی بالا پوش به اندازه بالا تنه است.در قسمت کمر به شکل لیفه تمام چینهای پشت بالا پوش جلو باز روی چال گردن بوسیله دکمهای به هم وصل می شود. دامن ایرانیان بر دو نوع است: نوع اول یک راسته چین و دومی دارای دو راسته چین.
ایرانیان لباس خود را از پارچه های نقش و نگاردار با رنگهای گیرا و پرشکوه تهیه میکردهاند. کلاه ایرانی از جنس نَمد بوده است.(مگر کلاه های جنگی که از آهن و مُفرُغ ساخته می شده است.)
خشایارشا ، به لباس توجه کنید.
اطلاعات کامل درباره فیلم 300:
300 محصول سال 2007 و اقتباسی از رمان تصویری 300 است. این رمان تصویری به وسیله فرانک میلر نوشته است ، رمان درباره نبرد ترموپیل است.
فرانک میلر کیست؟
فرانک میلر متولد سال 1957 ، یک نویسنده ، بازیگر و کارگردان آمریکایی است و بیشتر به واسطه کمیکاستریپهایش شناخته شده است. یکی از معروفترین کمیکاستریپهای وی «شهر گناه» یا sin city است که بعدها فیلم مشهور شهر گناه از روی آن ساخته شد.
آیا 300 تنها فیلمی است که درباره نبرد ترموپیل ساخته شده است؟
خیر ، پیش از این در سال 1962 ، فیلم دیگری درباره نبرد ترموپیل ساخته شده است ، عنوان این فیلم 300 اسپارتی یا The 300 Spartans است ، کارگردان این فیلم رودولف میت بود. جالب است بدانید همین فیلم الهامبخش میلر در نوشتن و طراحی کمیکاستریپاش بوده است.
کارگردان فیلم کیست؟
کارگردان فیلم زاک اسنایدر Zack Snyder نام دارد ، وی 40 سال بیشتر سن ندارد و در کارنامهاش فیلم چندان مهمی دیده نمیشود.
تریلر فیلم
خلاصه داستان فیلم:
300 به صورت ناقص و شاید بهتر باشد بگوییم بیربط نبرد ترمویپل را روایت میکند : شاه لئونیداس بهمراه 300 اسپارتی ، در برابر ارتش میلیونی خشایارشاه ایستادگی میکند ، وگرچه نهایتا کشته میشود ولی پیکارش باعث اتحاد یونانیها در برابر ایرانیان میشود.
داستان تولید فیلم 300 :
در می 2003 تولید فیلم 300 با تهیه پیشنویس 121 صفحهای آن آغاز شد ، در ژوئن 2004 ، زاک اسنایدر برای کارگردانی فیلم استخدام شد و سپس فرانک میلر به عنوان مشاور به تیم دستاندر کار پروژه پیوست.
مانند فیلم «شهر گناه» ، فیلم 300 ، اقتباسی کامل و صحنه به صحنه از کمیک استریپ فرانک میلر است. البته این موضوع استثنائاتی هم دارد ، برای افزودن به جذابیتهای فیلم ، اسنایدر شخصیت ملکه «گورگو» را به فیلم اضافه کرد ، کاراکتر زنی که از شوهرش ، شاه لئونیداس حمایت میکند. مورد دیگر اضافه شدن نریشن به فیلم است.
دو ماه طول کشید تا نیزهها ، سپرها و لباسها و شمشیرهای مورد نیاز ساخته شود ، البته در مواردی از وسایل فیلمهای تروی و الکساندر ، هم استفاده شد. در همین دو ماه تیم انیمیشن فیلم ، سرگرم ساختن یک گرگ و 13 اسب دیجیتال شدند.
در 17 اکتبر 2005 ، فیلم وارد مرحله تولید فعال خود در مونترال شد ، فیلمبرداری فیلم 60 روز طول کشید. بودجه 60 میلیون دلاری فیلم را کمپانی برادران وارنر تأمین کرد.
جالب است بدانید تقریبا تمام صحنههای این فیلم در داخل استودیو و به وسیله تکنیکی به نام digital backlot فیلمبرداری شد ، یعنی در تمام مدت بازیگران در برابر پردههای آبی نقش بازی میکردند و بعد صحنههای پشت زمینه اضافه میشد:
بعد از فیلم برداری ، فیلم مورد ویرایش دیجیتالی قرار گرفت و تقریبا 250 جلوه ویژه به آن اضافه شد ، 70 هنرمند انیماتور در این مرحله با پروژه فیلم همکاری میکردند
تاریخ یا افسانه؟
داریوش بزرگ پس از 36 سال سلطنت در دی ماه 486 پیش از مبلاد درگذشت و جایش را به پسر 35 سالهاش خشایارشا یا خشیارشا (خشئی ارشه) داد که مادرش آتوسا ، دختر کوروش بزرگ بود. خشایارشا شاهزادهای تحصیلکرده ، خوشاندام و زیباروی بود. ابهتی که کوروش و داریوش برای دستگاه سلطنت ایران به وجود آورده بودند ، خشایارشا را نیز در نظر ایرانیان و اقوام زیر سلطه در همان شکوه کوروش و داریوش قرار داد.
دوران داریوش و خشایارشا ، دوران آغازین شکوفایی تمدن یونان بود و یونانیان نیز میرفتند که جایگاه خودشان را در تمدن جهانی مشخص سازند. شماری از نویسندگان یونانی در دهههای بعد از داریوش و خشایارشا در جستجوی راهی برای ایجاد یک هویت ویژه برای اقوام یونانی داستانهای حماسی مقاومت یونان در برابر ایران عهد داریوش و خشایارشا را ساختند و نشر دادند ، این نوشتهها بعدها برای یونانیان ماند تا گواه عظمتی برای آتن و و یونان آن روزگار باشد و یونانیان و غربیان بتوانند بگویند که اگر ایران «بوده است» ، ما هم «بوده ایم».
داستانهایی که یونانیان آن زمان درباره بودن خودشان ساختند ، هر چه بود ، شنیدنش برای یونانیها دلکش بود. نویسندگان غربی نیز که مثل یونانیان آن روزگاران علاقه دارند ، که یونان را محور تمدن بشری معرفی کنند ، این داستانها را با شاخ و بال بسیار زیادی در کتابهای تاریخی می نویسند و برای اثبات آنها دلیل و شاهد عقلی میتراشند.
نکته جالبی که در بسیاری از نوشتههای این مورخان غربی به چشم میخورد این است که گویا با استواری آتن در برابر ایران تمدن غربی نجات یافت. مانند اینکه دولت هخامنشی با تمدن بشری در ستیز بود و چون نتوانست با آتن کاری بکند ، تمدن آتنی از تخریب رهید تا برای بشریت باقی بماند. و از این جالبتر آنکه میبینیم عموم مورخین غربی قرن ما دولت هخامنشی را میستایند و اعتراف دارند که دولت ایران از تمدن بشری پاسداری کرد و فرهنگ خاورمیانهای در دوران هخامنشی متحول گردید و به اوج ارتقا رسید ، ولی وقتی به یاد یونان میافتند به یکباره سخنانشان عوض میشود. این دولت پاسدار تمدن بشری ، چه خطری برای تمدن یونانی داشت ، موضوعی است که باید از این خودشیفتگان پرسید و پاسخش را نزد خود آنها یافت.
در سال 480 پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید ، داستان لشکرکشی خشایارشا را داستانپردازان یونانی چنان پرداختهاند که گویا خشایارشا تمام آسیا را بر ضد شهر آتن بسیج کرده بوده است. هرودوت برای انکه بنمایاند که آتن خیلی اهمیت و ابهت داسته ، این داستان را در کتاب هفتم تاریخش به تفصیل شگفتآور و دلانگیزی به رشته تحریر درآورده است. او بندهای 305 و 310 کتابش را به آمار سپاهیان ایران اختصاص داده و مینویسد که شمار ناوهای خشایارشا در این جنگ افزون بر 5200 فروند بوده و افراد نیروی دریاییاش از 517 هزار نفر بیشتر بودند ، کل تعداد جنگندگان خشایارشا از نیروی زمینی و دریایی که در داستان دلکش هرودوت به جنگ آتن بسیج شده بودند بالغ بر 2 میلیون و 317 هزار نفر بود ، که یک میلیون و هفتصد هزار نفرشان افراد پیادهنظام بودند.
هرودوت آنقدر در فکر بزرگ جلوه دادن لشکرکشی خشایارشا و اهمیت تراشیدن برای نیروی آتن بوده که با وجود آنکه مردی با تجربه و دقیق بوده ، فراموش کرده بوده که فکر کند چنین انبوهی از انسانها چگونه قادر بوده خواربار مورد نیازش را در سرزمین کوچکی چون کرانههای دریای ایژه و غرب آسیای صغیر تأمین کند.
نبرد ترموپیل و تصرف آتن
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ(Carthage) صلح کرد تا وی یونانیان را همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه تسالی(Thessaly) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتیهای ایران خسارت وارد کرد. سرانجام در دریای آرتمزیوم(Artemisium) بین کشتیهای دو سپاه جنگ درگرفت و یونان شکست خوردند. نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(Thermopylae) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنیها و اسپارتیها که برای نخستین بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام یک یونانی به ایرانیان که در آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه میرفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت گریختند و فقط لئونیداس(Leonidas)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد اسپارتی برجای ماندند و همگی کشته شدند. سپاه ایران بعد از این جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند.
آنچه 300 و فیلمهای مشابه نمیگویند و یا نمیخواهند که بگویند:
- وضعیت ظاهر و خوی منش ایرانیان
- قدرت فرماندهی و راهبری نظامی فرماندهان
- صلحطلب بودن ایرانیان و پرهیز انها از غارت و تخریب و کشتار در سرزمینهای تحت سلطه
با فیلم 300 چه میتوانیم بکنیم؟
به گمان من سینما از چنان قدرتی برخوردار است که میتواند خواسته یا ناخواسته روی افکار عمومی اثر بگذارد ، فیلم 300 هم از این قاعده مستثنی نیست و خوشخیالی است اگر گمان کنیم چنین فیلم پرهزینه و دراماتیکی با انبوه جلوههای ویژهاش نتواند ، نظر غربیان را درباره پیشینه ما عوض کند.
مادامی که به صورت فعال و گاه عامدانه از خود چهرهای سیاه برای رسانههای غربی درست میکنیم ، و تا زمانی که از گذشته خود غافل هستیم ، نباید بهتر از این را انتظار داشته باشیم. بارها نوشتهام که فرهنگ هم دیجیتالی شده است ، وقتی برای نوشتن این پست نبرد ترموپیل و خشایارشا را در در گوگل جستجو می کردم ، متوجه شدم ، حتی یک سایت خوب درباره تاریخ باستان نداریم. هرچه بود تلاشهای پراکنده افرادی معدود و پستهای پراکنده وبلاگنویسها بود.
از ساختن فیلم و گیم هم نگویید که نه توان ساختن آنها را داریم و نه ارادهای برای تجلیل از گذشته خود.
اگر هرودوت با اغراق 300 نفر را در برابر سپاهی میلیونی قرار داد باید اعتراف کنم که در حال حاضر ، دقیقا شرایط برعکس شده است ، اکنون ما وبلاگنویسها هستیم و انبوهی از رسانهها و استودیوهای غربی با بودجههای میلیون دلاری! نمی دانم شمار وبلاگهایی که برای مقابله در برابر 300 ، همکاری خواهند کرد به 300 وبلاگ میرسد یا نه!